نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه زبان فرانسه، دانشگاه أزاد اسلامی، واحد تهران مرکز
2 دانشگاه آزاد اسلامی
چکیده
یکی از عناصر داستان و روایت که نقش اساسی در آثار نویسندگان واقعگرا دارد،"توصیف" است.نویسندگان مکتب رئالیسم بر این عقیدهاند که بیان و توصیفِ هر چه بیشترِ جزئیات، "تأثیر واقعیت" موجود در متن را تقویت میکند. بنابراین "توصیفها" نقش مهم و کاربردی در به تصویر کشیدن محیطها ، حقایق و بازنمایی وقایع بر عهده دارند.رمانهای به اصطلاح "واقعگرایانه" به نوعی با استفاده از توصیفهای دقیق و غالباً مفصّلنقبی از گفتار به دیدار میزنند و به بیان دیگر نوشتار را در ذهن خواننده مصّور می-کنند. بنابراین، توصیف یکی از مکانیزمهایی است که به وسیلۀ آن رمان میتواند توهّم واقعیت ایجاد کند.
نزد راوی این نوع رمانها، همۀ جزئیات حتی آنهایی که به ظاهر بیاهمیت و غیرضروری هستند، مهم تلقی خواهند شد چرا که داستان را قابل قبول و باورپذیر میکنند. توصیفهای واقعگرایانه تأثیر بسیاری بر روند داستان میگذارند. به عبارت دیگر، آنها برای "واقعگرایی و حقیقتنمایی" در متن حضور دارند. بنابراین، "توصیف"، یکی از شیوههای بیان مورد علاقۀ نویسندگان واقعگرا می باشد و یکی از سازوکارهایی است که به وسیله آن رمان میتواند واقعیتی دروغین را به تصویر بکشد.
در قرن بیستم، ریمون کنو، نویسندهای که به جنبش سوررئالیسم پیوست، استفاده بیش از حد از"توصیفات" را در آثار رئالیسم به طنز و نقیضه کشید. در این مقاله، از خود خواهیم پرسید که چگونه کنو، بنیانگذار اولیپو، توصیفات واقعگرایانهای را که تا آن زمان همیشه وظیفۀ حقیقتنمایی را به دوش میکشیدند، به چالش میکشد. توصیفهای کنو اغلب واگرایانه است و به جای کمک به خواننده برای تصور شخصیتها، اشیاء و مکانها، درک آنها را به تعویق میاندازد.
کلیدواژهها